بیزینس کوچینگ چه تفاوتی با مشاور کسب وکار دارد
یک بیزینس کوچ ابتدا بیزینس شما را از سه قسمت مورد بررسی قرار میدهد. قبل از اینکه بخواهیم این سه مرحله را به شما توضیح دهیم بهتر است که در ابتدا درباره ذهنیت یک کوچ کمی با همدیگر صحبت کنیم. یک کوچ اعتقاد دارد که شما بهتر از هر کسی درباره بیزنس خودتان میدانید و بهتر از هرکسی میتوانید خودتان و کسبوکارتان را مدیریت کنید. به همین دلیل است که کوچ شما را همراهی میکند و به شما نمیگوید چه کاری انجام دهید و چه کاری را انجام ندهید بلکه مانند چراغ قوه مسیر را برای شما روشن و شفاف تر می کند و کمک میکند که خودتان را از اقیانوس ذهنتان بیرون بکشید و با خیال راحت به حل مسائل خودتان بپردازید.
پیشنهاد ما به شما: کسب و کار اینترنتی
شفاف کردن وضعیت مطلوب
اولین موردی که کوچ برای شما شفاف میکند این است که شما در چه جایگاهی قرار دارید. چه منابعی در اختیار دارید که میتوانید از طریق آنها به اهدفی که برای خودتان مشخص کردهاید برسید، چه کارمندانی دارید که میتوانید روی آنها حساب کنید و برای رسیدن به خواسته هایتان از آنها کمک بگیرید. وقتی که از شرایط کاری خستهاید با چه کاری حال خودتان را خوب میکنید و چه عواملی به شما انگیزه میدهند که راهتان را ادامه دهید، ارزشهای شما و ارزشهای سازمان شما چیست و چقدر به آنها وفادار هستید.
یکی دیگر از مواردی که کوچ سعی میکند آن را برای شما شفاف کند این است که شما دقیقا دوست دارید و می خواهید که به چه جایگاهی برسید و انتظاراتان از خودتان چیست و وقتی که کسبوکارتان به چه نقطه ای برسد احساس آرامش بیشتری خواهید داشت و در آن شرایط به خودتان افتخار میکنید؟
این مرحله یکی از مهم ترین مراحلی است که در جلسات کوچینگ بررسی میشود. چون یک کشتی که مقصد مشخصی ندارد هر بادی که بوزد از جهت مخالف است و شما را بیشتر در اقیانوس سردرگم خواهد کرد. پس باید وضعیت مطلوبی که سازمانتان به آن برسد به طور کامل برای خودتان شفاف باشد و گاهی اوقات هم برای سایر کارمندان هم شفاف باشد. برای مثال پروژه بیانیه ماموریت آبی که یک برنامه بازاریابی محتوایی بود که توسط جاناتان میلدنهال حدود ۱۰ سال قبل برای محتواهای تولید شده و تبلیغات برند کوکاکولا در سال ۲۰۲۰ تهیه شد. این بیانیه شامل دو محتوای ویدیویی ۱۷ دقیقهای بود که بطور کامل اهداف شرکت در این حوزه را نشان داده بود.
آنها این بیانیه را به صورت ویدیویی درآوردند که علاوه بر مدیران ارشد، تمام کارکنان شرکت هم آن را بدانند. شفاف کردن وضعیت مطلوب از این جهت مهم است که به شما کمک میکند راحت تر متوجه شوید اهدافی که الآن دارید به نفع شماست و شما را به مسیر خودتان میر ساند یا برعکس شما را از آن دور میکند و باعث میشود که دلتان را به اتفاقاتی خوش کنید که شاید به شرکت شما پول بیشتری تزریق کند ولی اصلا در اطاعت استراتژی شما نباشد و شما فقط آنها را انجام دهید و فکر کنید که چون پول خوبی در میآورید پس در مسیر رسیدن به چشم انداز ایدهآلتان هستید.
شفاف کردن این وضعیت برای سایر کارکنان این کمک را به آنها میکرد که متوجه شوند قرار است سازمان و کارخانهای که در آن مشغول به کار هستند قرار است به کجا برسد و چطور میتوانند روی آینده خودشان سرمایه گذاری کنند و از آن برای رسیدن به خواسته های خودشان استفاده کنند. در این صورت است که کارکنان انگیزه میگیرند که تلاششان را بیشتر تا تبدیل به یک نیروی متخصص شوند و بتوانند از ظرفیتهایی که در کسب و کار برایشان پیش میآید استفاده کنند و درآمد و جایگاهشان را ارتقا دهند.
این کار به طور اتوماتیک باعث خواهد شد که شما بتوانید به سادهترین شکل ممکنه سازمانی یادگیرنده خلق کنید که کارمندان برای این که خودشان را رشد بدهند و درآمدشان را زیباتر کنند به جای اینکه فکر ترک کردنه آن کار به سرشان بزند سعی کنند که در سازمان بمانند و از طریق آن درآمد خودشان را افزایش دهند.
:: بازدید از این مطلب : 162
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0